طاها مهاجر

ترهات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آی میچیگین» ثبت شده است


بسم الله
بدان و آگاه باش این را وقتی برایت می نویسم، که نه هستی و نه حتا تا چند سال بعد می توانی بخوانی اش!
حالا دو ماه و چند روز مانده به آمدنت!
دو ماه چند روز مانده به دوست داشتنی ترین روز زندگی ام .
 
یعنی حتا به اندازه سوم خرداد 85 !
دو ماه و چند روز مانده به دیدار نگاه های "بی تفاوت وحشیانه" ات !
نوشتن برای کسی که نه دیده ای اش و نه حتا می شناسی اش کار راحتی نیست.
نوشتن برای کسی که قبل از آمدنش ، کلی خاطره داری ازش، بعد از کار در معدن، سخت ترین کار دنیاست!
خواهرت در اولین سال تحصیلم آمد و تو در آخرین سالش!
سال کنکور، سال آمدن تو ، چه شود!
اصلا تو خاص ترین اتفاق زندگی هستی!
این را باید از همان عکسی که "آبجی" نشانم داد می فهمیدم.
نگاه بی تفاوت خاصت که قبل از آمدن، کلی حرف می زند برایم!
اصلا وقتی اسم کسی را ، آقای خاص خواننده ها انتخاب کند، مگر می شود خاص تر از هر خاصی نباشد !
اصلا وقتی کسی ، در (شاید)مهم ترین سال زندگی  من، پا به زمین می گذارد، مگر می شود فرق نکند با بقیه!
اصلا وقتی "آبجی" واسطه حضور کسی باشد، مگر می تواند دوست داشتنی و متفاوت نباشد!
اصلا وقتی خواهرت "مائده" باشد، دیگر دلیلی برای تعریف اضافی ازت نمی نماند!
می آیی، بزرگ می شوی ، درس می خوانی و باز بزرگ می شوی!
نمی دانی چقدر نقشه کشیده ام برای روزهای بعد از آمدنت!
نمی دانی چقدر هر روز با خودم کارهایی را تمرین می کنم که تو خوشت بیاید!
نمی دانی!
تو فعلا هیچ نمی دانی!
...........
پی نوشت: آی میچیگین ، مردی که کم می داند!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۳۸
طاها مهاجر