طاها مهاجر

ترهات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاست» ثبت شده است

بسم الله

در چند روز گذشته خیلی مسائل برایم روشن شد .

برایم روشن شد رفیق گرمابه و گلستان می تواند برای حمایت از کاندیدای مورد علاقه اش، زیر رفاقت چندین ساله بزند.

برایم روشن شد فردی که سر انصافش قسم می خوردم، می تواند بی انصاف ترین مردم روی زمین شود.

برایم روشن شد سیاست دورمان می کند .

برایم روشن شد من را به سیاست چه کار؟

سال ها پیش نزد پدری که به اقتضای شغلش سیاسی است(یا به اقتضای سیاسی بودنش این شغل را برگزیده!) اقرار کرده بودم به بیزاری از سیاست!

همیشه می گفتند سیاست پدر و مادر ندارد!

نمی فهمیدم یعنی چه!

نمی فهمیدم حصر یعنی چه؟

نمی فهمیدم خراب کردن چهره های اصیل انقلابی یعنی چه؟

نمی فهمیدم این همه تخریب و توهین یعنی چه ؟

اما حالا می دانم .

حالا می دانم که قدرت آن چنان برخی را مست می کند که به هر وسیله ای متوسل می شوند.

همه می گویند پیروز اصلی انتخابات این مردم اند.

ولی به عکس من معتقدم این مردم تنها بازنده اند!

بازنده هایی که چهار سال به چهارسال، بیست هزار آرزو می خوابانند زیر طرفداری هایشان و بعد از انتخابات اوضاع همان است .

بازنده هایی که دنبال فرح اند، دنبال شادی اند، حالا به هر بهانه ای، پیروزی روحانی در انتخابات باشد، یا باخت تیم ملی به آرژانتین حتا.

انتخابات 88 برای منی که آن سال ها، نوجوانی ده، دوازده ساله بیشتر نبودم اثر مخربش را گذاشت.

اثر مخرب این هشت سال مردن روح و فهم سیاسی در بین جوانان هم سن و سالم است .

مردن فکر کردن است .

از همه شان بپرسید چرا به فلانی رای دادی؟

نمی دانند .

چون آن قدر سیاهی های سیاست را دیده اند که از آن متنفر شده اند.

چون نمی خواهند خودشان، فکرشان، عمرشان صرف یک بازی بی انتها شود.

این هشت سال این کار را با ما کرد!

گاهی با خودم فکر می کنم، خب بعد از نسل حاضر چه ؟

وقتی این جماعت راس حکومت، توانایی اداره امور مملکتی را نداشته باشند، چه کسی می خواهد سکان این مملکت را در دست بگیرد؟

من و شمای جوانی که بیزارمان کرده اند از سیاست ؟

و اینجاست که باید از آینده ترسید.

آینده ای خیلی نزدیک ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۳۸
طاها مهاجر