طاها مهاجر

ترهات

سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

سه شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، ۱۰:۲۴ ق.ظ

بسم الله

نه ادعای فهمیدگی و دانش در زمینه فیلم دارم و نه حتا مدعی زیاد فیلم دیدن و شناخت معیارهای فیلم خوب هستم . چیزی که در ادامه می خوانید صرفا نظرات شخصی در مورد فیلم هایی است که در جشنواره دیدم. اگر به مذاق شریفتان خوش نمی آید قبلا پوزش می طلبم.

 

مراسم اختتامیه دیروز برگزار شد و نشاطی که هر ساله از این اختتامیه ها سراغ داشتیم، جایی در این مراسم نداشت. محمدرضا شهیدی فر عزیز که از سال های دور با برنامه ی صبحگاهی و بعد پارک ملت خو گرفته ایم تلاش وافری داشت برای درآوردن مراسم از خشکی زایدالوصفی که بر مراسم حاکم بود. این عدم نشاط دلیلش احتمالا روشن است و می دانیم چرا این طور بود.

اما بعد 

فیلم هایی که دیدم عبارتند از : شبی که ماه کامل شد، ماجرای نیمروز ردخون، قصرشیرین، قسم، جان دار، دیدن این فیلم جرم است و بیست و سه نفر.

شبی که ماه کامل شد، داستان زندگی همسر برادر عبدالمالک ریگی است . همانطور که در فیلم های قبل نرگس آبیار سراغ داریم، زن و خانواده حرف اول را می زنند. اگر باهوش باشید و بیست دقیقه اول فیلم را ببینید داستان را تا انتها حدس خواهید زد . اگر هم که داستان این زن را خوانده باشید که داستان و فیلمنامه ی جذابی برایتان ندارد . بازخوانی واقعیت است و کشش چندانی همراه نخواهد داشت.

هوتن شکیبای تئاتری، بعد از سریال لیسانسه ها این بار خوب نقش بازی می کند. لهجه، رفتار، خوی محلی همه باورپذیر هستند . حتا فریب خوردن ها و فریب دادن ها خوب القا می شوند . بی شک انتخابش به عنوان نامزد بهترین نقش اول مرد به حق است اما بردن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را شک دارم !

بازیگر نقش مکمل زن یعنی صدرعرفایی یکی از بهترین هاست . در ابتدای فیلم متنفرید از شخصیتش و در پایان دلتان نرم خواهد شد و با او همذات پنداری می کنید.

بازیگر نقش عبدالمالک هم خوب ازپس کارش برآمده و بیشتر از حس نفرت نسبت به او، حس ترحم دارید که او از نافهمی است که باعث این همه شده است .

النازشاکردوست در حد و اندازه های بازی در این فیلم نبود. بی شک با انتخاب بازیگر بهتر به جای او، نرگس آبیار می توانست فیلمی متوسط رو به خوب داشته باشد تا حالا که فیلمی متوسط رو به بد است .

به طور کلی استحقاق کسب این همه جایزه را نداشته و ندارد .

ردخون همان ماجرای نیمروز است. بازیگران همانند قسمت اول اند و داستان و ریتم تند فیلم حفظ شده است . جواد عزتی نامزد به حق این فیلم است . صحبت خاصی در مورد این فیلم وجود ندارد و فقط  میتوانم بگویم ارزش حداقل یک بار دیدن را دارد .

و اما فیلم های دوست داشتنی ام:

قصر شیرین و قسم .

اول برویم سراغ قسم محسن تنابنده .

موضوع موضوع تازه ای نیست. قتل است ! اما نحوه برخورد با این قتل جذاب و گیراست . بناست مراسم قسامه برگزار شود و 50 نفر از اعضای خانواده شهادت بدهند که شوهر خواهر مهناز افشار قاتل خواهر اوست .

فیلمنامه باگ دارد اما تا انتها شما را همراه فیلم نگه می دارد . در ابتدا چالش، دعواهای خانوادگی و بحث بر سر درست یا غلط بودن قسم خوردن است .

اما در ادامه چالش یافتن قاتل اصلی است .

مهناز افشار باورپذیر بازی نمی کند. گریه هایش مصنوعی است ولی مثل همیشه در نقشش نشسته است.

سعید آقاخانی در طنز عمرش تلف شده! فیلم غیر کمدی که بازی می کند، شدیدا بهتر از بقیه کارهایش است . نیازی به تعریف ندارد.

حسن پورشیرازی نقش راننده اتوبوس دارد. اگر قبل از این فیلم او را ندیده باشید، قسم می خورید او یک راننده اتوبوس است و واقعا با مشکلات به وجود آمده درگیر شده. حتا می توانست بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کند.

فیلم سراسر چالش است . آرام نیست و تا حدودی مهیج است .

داستان فیلم و دیالوگ ها شما را راضی نگه می دارند . قطعا وقتی اکران این فیلم در سینماها آغاز شود باز هم به سینما خواهم رفت و این فیلم را خواهم دید.

 

و اما قصرشیرین میرکریمی.

فیلم جاده ای، آرام همراه با یک موضوع واحد و بی هیچ حرف و حدیث اضافه ای .

داستان فیلم تقریبا اوایل فیلم تمام می شود . شیرین، همسر حامد بهداد بر اثر بیماری در بیمارستان بوده، از او تقاضا می کند که او را ببیند و حامد بهداد حاضر به انجام این کار نمی شود . و شیرین با دستگاه زنده است و حامد بهداد قلب شیرین را می فروشد . تنها نکته ای که شما را شوکه می کند این است که حامد بهداد سه سال است که زن گرفته .

بازی حامد بهداد بی نظیر است .

تخصص میرکریمی و بازی گرفتن از کودکان که بار اصلی فیلم روی دوششان است فیلم را دوچندان زیبا می کند.

خاصیت فیلم جاده ای هم آن است که در  ابتدا شخصیتی می بینید با ویژگی های شخصیتی ناخوشایند و در انتها نرم می شود . حامداد بهداد می توانست جای هوتن شکیبا باشد و سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را به خود اختصاص دهد.

دیدن این فیلم جرم است را در حد و اندازه ای نمی بینم که حتا بخواهم راجع به آن صحبت کنم. یک افتضاح هنری.

بیست و سه نفر هم چیز جدیدی ندارد. بازی های متوسط کودکان، بازخوانی روایت  اسارتشان و آشنایی با ملاصالح تنها چیزهایی هستند که در این فیلم مشاهده می کند. به شخصه پیشنهاد می کنم داستان این بیست و سه نفر را بخوانید به جای تماشای فیلم آن ها.

و در آخر

خانم نرگس آبیا ر به یقین مستحق دریافت این همه جایزه نبود. افسوس که همواره رجحان مصلحت بر هر چیزی بازمان می دارد از انتخاب درست .

پ.ن: شدیدا متاسفم که طلا و سرخپوست را ندیدم . لحظه شماری می کنم برای اکران شان


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی