طاها مهاجر

ترهات

این شصت و سومین سحر بیست و پنجم است ...

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۰۳ ق.ظ

بسم الله 


.............

تا که شمشیر به پیشانی مهتاب نشست 

دخترش دست به پیشانی و بی تاب، نشست 

تا که گفتند شگفتا، چه علی را به نماز 

عرق شرم به پیشانی محراب نشست

.............

پی نوشت : سی سال پیش جان علی را گرفته اند / خنجر که مرد کشتن مولا نمی شود

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۷
طاها مهاجر

مولا