فقال له کن ، فیکون
بسم الله
ماه رمضان ها همیشه با خودم فکر می کنم اصلا چرا ؟
چرا خداوند یک ماه از سال را قرار داده است برای روزه گرفتن؟
فکر می کنم که حکمتش چه می تواند باشد ؟
گرچه سخنرانان و روحانیون، سخنی تمام رانده اند در این وصف اما من قانع نشده ام .
نمی توانم بپذیرم حکمت همچین کاری، درک کردن گرسنگان باشد، در حالی که سفره های رنگین افطارمان به جاست !
نمی توانم بپذیرم حکمت یک ماه روزه داری، جلوگیری از خواهش های نفسانی باشد، در حالی که در طی روزه داری مان هر کاری انجام می دهیم جز خوردن و آشامیدن !
نمی توانم بپذیرم تحمل سختی باشد هدف چنین ماهی، ولی خیل کثیری از ما، بدون سختی ، زیر کولرهای گازی خنکمان، شانزده ساعت را لم بدهیم و بخوابیم و آسوده باشیم و بعدش هم بنالیم از سختی و طولانی بودن روز و روزه!
حکمت چنین رفتاری باید ورای این ها باشد.
مثل خیلی از احکام دیگر!
اینکه بگوییم روزه می گیریم تا حال گرسنگان را بفهمیم، به همان حد مسخرست که بگوییم نماز می خوانیم تا ورزشی کرده باشیم!
و ذهنم افسار تفکراتم را می گیرد و می برد سمت مفهومی به نام تعبد .
مفهومی که در عین بی مفهومی، پر از مفاهیم است .
مفهوم بندگی!
خیلی از ما نمی دانیم چرا نماز می خوانیم، چرا روزه می گیریم ، چرا به اهل بیت ایمان و محبت داریم ، چرا هفت دور، دور یک خانه ی سنگی می گردیم ، چرا سنگ می زنیم به یک دیوارو هزارها چراهای دیگر!
اخیرا مطالبی می خواندم در توجیه علمی برخی احکام !
دانشمندی سوئدی فرموده اند : نماز صبح مسلمانان تاثیر بسزایی در سلامت جسم دارد چرا که ورزش در آن ساعت همه ی سلول ها را بیدار و فعالیت آن ها را بهتر می کند .
و به همگان پیشنهاد داده بود در موقع اذان صبح چند حرکت کششی انجام دهند برای سلامتی ...
این تفکر کسی است که مفهوم تعبد را نمی فهمد .
او نمی داند نماز چیست ، چرا باید باشد ؟
کالبدش را می بیند .
اما بسیاری از احکام، نه بلکه تمام احکام، پشتشان تعبد خوابیده است .
پشتشان محبت خوابیده است .
بله محبت !
دوست داشتن و محبت به خداوند، یعنی اطاعت از اوامر او.
یعنی بگوید باش، پس بشود.
یعنی بگوید سی روز روزه بگیر، بگویی چشم.
بگوید بعد از این سی روز ، در یک روز به خصوص ، روزه نگیر، باز هم بگویی چشم!
توجیه علمی احکام، روح احکام ، روح محبت به خداوند را از بین می برد.
اصولا علمی نگاه کردن به هر چیز (علم را به معنای علمی آن (!) یعنی مترادف کلمه ی تجربه در نظر بگیرید ) خرابش می کند .
.
پ.ن: روزه های ماه روزه تان قبول!
روزه نمازتون قبول باشه
این مطلب بی ارتباط با سطر های نوشته ی زیباتون نیست
اگر کسی در دهه 1340 از من می پرسید که حکمت روزه داری چیست و شما چرا روزه می گیری، من فهرستی از یافته های پزشکی را می آوردم که نشان می داد روزه چه فوایدی برای جسم، جان و سلامت روزه دار در بر دارد. اما غزالی به من یاد داد که برای روزه داری فقط و فقط یک دلیل لازم است؛
آن هم حکم حضرت باریتعالی است...
غزالی برای ان که علم جدید و پزشکی مدرن، فلسفه یونانی ها یا حکمت ایرانی ها اندر فواید روزه چه گفته اند و چه حجت هایی آورده اند، پشیزی اعتبار قائل نبود.
نفس این دستور روزه داری در شریعت آمده بود برای وی کافی بود.
و اگر از وی می پرسیدیم که چرا از بام تا شام می بایستی صیام را نگه داریم، او به جای برشمردن دلایل و حجت های عقلی، یک کلام می گفت برای آن که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این گونه روزه می گرفته؛
تمام شد و رفت.
او واجبات شریعت را انجام میداد و از محرمات اجتناب می کرد، نه به واسطه ی آن که اینها عقلی بودند، بشر را عاقبت به خیر و رستگار می کردند، یا برای انان براهین عقلی متقنی وجود داشت، بلکه صرفاً به واسطه آن که شریعت به مومنین این گونه دستور داده بود.
برای او فقط یک علم، یک فلسفه، یک استدلال عقلی، یک برهان کلامی اعتبار داشت آن هم عبارت بود از دستور صاحب شریعت، حضرت محمد مصطفی.
شریعت غزالی خلاصه می شد دز تسلیم و تعبد.
از نظر غزالی، دینی که یک بخش آن را علم اثبات کرده باشد، بخش دیگرش را فلسفه پیوند زنده باشد و گوشه دیگرش را منطق آراسته باشد، فاقد مبنای استواری برای اطاعت حضرت حق می باشد.